حقیقت
هر کجا که بروم ، باز
صدایم هم آغوش صدای توست چشمانم خسته از دلتنگی پر از ندیدن است ، قلبم
*** عمق نگاه را به یک زمان می رسانم پلکی بزنیم تمام لحظات برای خودمان حتی هیچ بهانه ای را با خیالت قسمت نمی شوم بگذار همه بدانند که چه کرده ای با من ؟ !!!
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد ببین و بنگر چه زیباست! چشیدن طعم خوش آزادی پرنده را ببین اوج می گیرد چنان که در فراتر از آن جا شوق به دیدن یار دارد ببین که چگونه پر هایش سرتاسر آسمان را فرا می گیرد او هم آزاد شد پس کی نوبت ما می رسد؟!!! پر پروازم را ده !!! که عزم سفردارم به آن جا که انتهایش خانه عشق است
بی صدا تر از بیش تنها اما چرا ؟ اینک که دستانم دچارند به تنهایی اینک که وجودم تمنای بودنت می کند حتی دریغ از تکه ای بودن گریه و خنده هایم بی رنگ بی تلاطم ای تنهایی ای نجواگر مرا دریاب آرانوس 0803
چنان بی زارم از آن ازدحام درونی که با تمام توان درفریادم آآآآآآآآآآآآآآی من از تو و هرکس دیگری دوری می کنم من از انسانیت خفقان دوری می کنم من از این ستم من از خود در فرارم 90/06/23
انگار همین دیروز بود که خورشید بر عشقم تابید در اوج لذت خویش در امتداد یک خط نورانی پیش میرفتم آن جا که هیچ تکیه گاه محکمی انتظارم را نمیکشید در کمال ناباوری خورشید از صحنه روزگارم محو شد و از نو در تاریکی ابدی خویش غرق شدم 90/07/01
ادامه مطلب ... جلسه محاکمه عشق بود و قاضی عقل ، آهای چشم، مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن رویش را داشتی. همه اعضا روی برگردادند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند. قلب نالید و گفت: من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود.وتنها تکه گوشتی فکر میکنین عاشقین؟؟؟؟
با سلام کیا تو این جمع عاشق شدن؟
ادامه مطلب ...
درد بی دردی! که واقعا درد نیستند و درمانشان یک انعطاف کوچک از جانب ما درباره رفتارهایمان است، مطالعه کنیم: ادامه مطلب ... چرا ژاپنی ها در جریان زلزله و سونامی مغازه ها را غارت نکردند؟
پس از زلزله ژاپن با خسارات جانی و مالی فراوانی مواجه شد؛ کشته شدن افراد بسیار، بیخانمانی، از دست دادن دست یا پا، و… اما مردم ژاپن علی رغم این مصیبت رخ داده هنوز دست تعدی به سوی غارت اموال دیگران نگشودهاند… پس ازوقوع زلزله ۹ ریشتری در ژاپن، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست یکدیگر دادند و وقایع یکی پس از دیگری در ژاپن رخ دادند. سونامی که در نتیجه وقوع زلزله دراقیانوس ایجاد شده بود به سواحل ژاپن رسید و شهرهای ساحلی ژاپن را در خود غرق کرد. این حادثه بسیاری از ژاپنیها را آواره و یا زنده به گور کرد. . . . ادامه مطلب ... ادعای آنچنانی با اين همه ناداني
مردی از اهل مصر خوشه انگوری نزد فرعون آورد و از وی خواهش کرد آن خوشه را به «مرواريد غلتان» تبديل نمايد. فرعون خوشه انگور را گرفت و به درون خانه آمد. در اين انديشه بود که چگونه خوشه انگور را می توان به جواهر تبديل کرد؟ در اين ميان شيطان به درب خانه وی آمد و در را کوبيد. فرعون صدا زد کيست؟ شيطان گفت خاک بر سر خدايی که نمی داند در پشت درب چه کسی است،y:15 پس از باز شدن درب خانه شيطان وارد شد و خوشه انگور را از فرعون گرفت. اسمی از اسماء الهی را بر آن خواند و خوشه انگور جواهر گرديد، سپس گفت ای فرعون انصاف داشته باش، من با اين فضل و کمال شايسته بندگی خدا نشدم ولی تو با اين همه جهل و نادانی ادعای خدايی می کنی؟! فرعون از شيطان پرسيد چرا آدم را سجده نکردی تا از درگاه قرب خدا رانده شدی؟ شيطان گفت چون می دانستم از صلب او عنصر پليدی مانند تو به وجود می آيد عشق حقيقي مثل روح است،عده زيادي ازآن صحبت ميكنند،ولي تعدادكمي آن راديده اند
زيباترين حرفت را بگو شكنجه ى پنهان درونت را آشكاره كن
وهراس مدار از آنكه بگويند ترانه ئى بيهوده ميخوانيد چرا كه
ترانه ى ما ترانه ى بيهودگى نيست چرا كه عشق حرفى بيهوده نيست
حتى بگذار آفتاب نيز برنيايد به خاطر فرداى اگر بر ماش منتىست
چرا كه عشق خود فرداست خود هميشه است بيشترين عشق جهان
را به سوى تو مىآورم از معبر فريادها و حماسه ها چراكه هيچ چيز
در كنار من از تو عظيم تر نبوده است كه قلبت چون پروانه ئى
ظريف و كوچك و عاشق است اى معشوقى كه سرشار از زنانگى
هستى وبه جنسيت خويش غره اى به خاطر
عشقت! اى صبور! اى پرستار! اى مؤمن!
پيروزى تو ميوه حقيقت توست رگبارها و برف را طوفان و آتش بيز
را به تحمل و صبر شكستى باش تا ميوه ى غرورت برسد اى زنى
كه صبحانه ى خورشيد در پيراهن توست پيروزى عشق نصيب توباد!
از براى تو مفهومى نيست نه لحظه ئى:
پروانه ئى كه بال ميزند يا رودخانه ئى كه در گذر است هيچ چيز تكرار نميشود وعمر به پايان مىرسد:
پروانه بر شكوفه يى نشست و رود به دريا پيوست.
شاملو
رو به تو سجده میکنم/ دری به کعبه بازنیست/ بس که طواف کردمت ؛
مرابه حج نیازنیست/ به هرطرف نظر کنم نمازمن نمازنیست/
مرابه بند میکشی از این رهاترم کنی/ زخم نمیزنی به من که مبتلاترم کنی/
ازهمه توبه میکنم؛بلکه توباورم کنی/ قلب من ازصدای توچه عاشقانه کوک
شد/ تمام پرسه های من کنارتو سلوک شد/ عذاب میکشم ولی؛عذاب من گناه نیست/ وقتی شکنجه گر تویی؛ شکنجه اشتباه نیست
Dariush
هفت راز خوشبختي از كوروش كبير:
متنفر نباش، عصباني نشو، ساده زندگي كن، كم توقع باش،
هميشه لبخند بزن، ببخش، يك عشق خوب داشته باش
از نظر گاندى هفت مورد كه بدون هفت مورد ديگر خطرناك هستند عبارتند از: ١-ثروت،بدون زحمت ٢-لذت،بدون وجدان ٣-دانش،بدون شخصيت ٤-تجارت،بدون اخلاق ٥-علم،بدون انسانيت ٦-عبادت،بدون ايثار ٧-سياست،بدون شرافت ما انسان ها به شیوه ی هندیان بر سطح زمین راه می رویم
با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت.
در سبد جلو ,صفات نیک خود را می گذاریم .
در سبد پشتی ,عیبهای خود را نگه می داریم .
به همین دلیل در طول روزهای زندگی چشمان خود را
بر صفات نیک خود می دوزیم و در همین زمان بیرحمانه,
پشت سر همسفرمان که در جلوی ما حرکت میکند,
تمامی عیوب او را می بینیم. بدین گونه است که
درباره خود بهتر از او داوری می کنیم ,
بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود،
به ما با همین شیوه می اندیشد.
پائولو کوئیلو
راست و دروغ . کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فيلسوف است. کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است. کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد دلال است. کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد گداست. کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است. کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است. کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است. کسی که به خودش هم دروغ می گويد متکبر و خود پسند است. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است. کسی که سخنان دروغش شيرين است شاعر است. کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد زن و شوهر است. کسی که اصلا دروغ نمی گويد مرده است. کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد بازاری است. کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد پر حرف است. کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سياستمدار است من ازمردن نميترسم!
كه او صدبار سوزانده' تمام تارهايم را' تنيده خسته وبي كس'
به پود اشكهاي سرد ومهجورم" من ازمردن نميترسم!
كه من آن لحظه اي مردم' كه چشم بي حيايم درنگاهش دوختم' تا نگاهم رابفهمد من هزاران بار ديگر سوختم" من ازمردن نميترسم!
اگر مردن همان باشد' كه من صدبارفهميدم' به شبهايي كه بايادش'
دعاي توبه ميخواندم" من ازمردن نميترسم!
كه شايد رفتنم بهتر' از اين دنياي فولادي' به آنجايي كه مرهم هست'
براي زخم تنهايي' ولي اقرار ميدارم' اگرحتي نمك باشد' نگاهش را براي زخم قلبم' بيشتردوست ميدارم" من ازمردن نميترسم!
كنارمرده ام اي كاش' نقشي ازچشمان عشقم بود' كه شايدباورم ميكرد' و
يكبارازدلش ميگفت:
(تورا من دوست ميدارم) براي لحظه اي من هم' و شايدتا ابدجانا' زنده ميماندم*
دکتر شریعتی:
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛
هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام
از انسانها غمي به دل نگير؛ زيرا خود نيز غمگينند؛
با آنكه تنهايند ولي از خود ميگريزند زيرا به خود و به عشق خود و
به حقيقت خود شك دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...
شريعتي
کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر همچنین معروف
به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی بود.
کوروش به مدت سی سال بر ايران حكومت كرد،
درباره کوروش تمام مورخین متفقند که شاهی بود با عزم و عاقل و رئوف
که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل میشد و
برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.
ادامه مطلب ... از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا كردی؟
فرمود چهار اصل دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد
پس آرام شدم دانستم كه خدا مرا میبیند
پس حیا كردم دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمیدهد
پس تلاش كردم دانستم كه پایان كارم مرگ است
پس مهیا شدم
هیچ کس نمی تواند شروع بد گذشته را تغییر دهد ،ولی همه می توانند برای پایانی موفقیت آمیز شروع جدیدی داشته باشند .....
دليل داد زدن!!! استادى از شاگردانش پرسيد: چرا ما وقتى عصبانى هستيم داد ميزنيم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگين هستند صدايشان را بلند ميکنند و سر هم داد ميکشند؟ شاگردان فکرى کردند و يکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسرديمان را از دست ميدهيم. استاد پرسيد: اين که آرامشمان را از دست ميدهيم درست استامّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد ميزنيم؟ آيا نميتوان با صداى ملايم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگين هستيم داد ميزنيم؟ شاگردان هر کدام جوابهايى دادند امّا پاسخهاى هيچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام . . . ادامه مطلب را حتما ببینید ادامه مطلب ... دکتر شریعتی " (فقر) ميخواهم بگويم فقر همه جا سر ميكشد. فقر،گرسنگي نيست،عرياني هم نيست. فقر،چيزي را "نداشتن" است، ولي،آن چيز پول نيست.طلا و غذا نيست. فقر،همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند. فقر،تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است،كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند. فقر،كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند. فقر،پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود. فقر،همه جا سر ميكشد. فقر،شب را "بي غذا" سر كردن نيست. فقر،روز را "بي انديشه" سركردن است جهان سوم
روزي در آخر ساعت درس يك دانشجوي دوره دكتراي نروژي ، سوالي مطرح كرد:
استاد،شما كه از جهان سوم مي آييد،جهان سوم كجاست ؟؟
فقط چند دقيقه به آخر كلاس مانده بود.من در جواب مطلبي را في البداهه
گفتم كه روز به روز بيشتر به آن اعتقاد پيدا مي كنم.
به آن دانشجو گفتم:
جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند،
خانه اش خراب مي شود و هر كس كه بخواهد خانه اش آباد باشد
بايد در تخريب مملكتش بكوشد.
پروفسور محمود حسابي
به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر سفر نکنی ، اگر کتابی نخوانی ، اگر به اصوات گوش ندهی،اگر از خودت قدردانی نکنی... به آرامی آغاز به مردن میکنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند... به آرامی شروع به مردن میکنی اگر برده ی عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،اگر روز مررگی را تغییر ندهی، اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،یا با افراد ناشناس صحبت نکنی... تو به آرامی آغاز به مردن می کنی، اگر از شور و حرارت ،از احساسات سرکش، و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند، و ضربان قلبت را تندتر می کنند دوری کنی... تو به آرامی آغاز به مردن میکنی ،اگر هنگامی که با شغلت ، یا عشقت شاد نیستی،آن را عوض نکنی،اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،اگر ورای رویاها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در زندگی ات ورای مصلحت اندیشی بروی... امروز زندگی را آغاز کن !امروز مخاطره کن! امروز کاری کن !نگذار که به آرامی بمیری!شادی را فراموش نکن
(پاپلو نرودا) ترجمه(احمد شامل سوالاتی که اندیشیدن شما را تغییر خواهد داد ” کشف صحیح صورت مسئله خود نیمی از راه حل است” و برای درک و کشف بهتر مسائل اولین ابزاری که برای ذهن بشر در دسترس است پرسیدن سوال است. همیشه خوب سوال پرسیدن یک هنر است ، بخصوص وقتی ما از خودمان سوال می پرسیم و پاسخ را بایستی بخشی از درون ما، حال چه ذهن باشد چه قلب ما پاسخ دهد.همانطور که داده های ورودی غلط منجر به نتیجه نا مطلوب خواهد شد، پرسیدن سوال های خوب و مهم و تاثیرگذار از خود می تواند کلیدی باشد برای یافتن پاسخ های درست و کسب موفقیت های مورد نظر. (توصیه می کنم حتما وقت بگذارید و مطالعه کنید) ادامه مطلب ... ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯿﺂﯾﺪ ، ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﻤﯿﻤﺎﻧﺪ ﻭ
ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﻃﻠﻮﻉ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ...
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ . . .
حضرت علی (ع) فرمود: قناعت انسان را بی نیاز می کند. -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- حضرت علی (ع) فرمود: کار نیک را با منت باطل مکن . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- حضرت علی (ع) فرمود: موج های بلا را ، پیش از آنکه بلا سر رسد، با دعا از خود رفع کنید.
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت
زان سبب ماه رجب ماه خداست
حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
زد عشق تو خیمه در دل ما
اعتراضیه روز مرد مرد ، دستگاه خودپرداز پول نیست ! لطفا برای خرید کادو ، خودش را تحت فشار نگذارید! روز مرد بر همه مبارک یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر
تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.
برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.
شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی»
را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان
کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: . . .
ادامه مطلب ... گفتم خدایا از همه دلگیرم : حتی از من ؟
گفتم خدایا دلم را ربودند گفت : بیش از من
گفتم خدایا چقدر دوری گفت : تو یا من؟
گفتم خدایا کمک خواستم گفت : از غیر از من !؟
گفتم خدایا دوستت دارم گفت : بیش از من؟
گفتم خدایا اینقدر نگو من ؟!
گفت من توام تو من..........
زن كه باشي دربارهات قضاوت ميكنند ؛در بارهي لبخندت كه بيريا نثار هر احمقي كردي در...بارهي زيباييات ... كه دست خودت نبوده و نيست دربارهي تارهاي مويت كه بيخيال از نگاه شكآلودهي احمقها از روسري بيرون ريختهاند دربارهي روحت، جسمت دربارهي تو و زن بودنت ، عشقت، همسرت قضاوت ميكنند تو نترس و زن بمان احمقها هميشه زيادند نترس از تهمت ديوانههاي شهر كه اگر بترسي رفته رفته زنِ مردنما ميشوي هيچ چيز ويرانگرتر از اين نيست كه بفهميم كسى كه بهش اعتمادداشتيم وهمه زندگى مان بود،عمرى ست مارافريب داده!
يكى باش براى يك نفر،نه تصويرى مبهم براى همه!
دكترشريعت
يك مرد عشق را پاس ميدارد ، يك مرد هرچه را كه بتواند به قربانگاه عشق مي آورد ،
آنچه فدا كرد نيست فدا مي كند ، آنچه شكستني است ميشكند و آنچه تحمل سوز است
تحمل ميكند ، اما هرگز به منزلگاه دوست داشتن به گدايي نمي رود .
يست و دو قرن پيش، ارشميدس رياضيدان بزرگ يونان، مقاله اي نوشت كه استوماكيون (Stomachion) نام گرفت. اين مطلب برخلاف ديگر نوشته هاي ارشميدس خيلي زود به ورطه فراموشي سپرده شد، چرا كه پس از ارشميدس كسي منظور اين مقاله را درك نكرد. اما پس از گذشت ۲۲۰۰ سال از آن زمان، رياضيداني كه روي مسائل تاريخي تحقيق مي كند، راز دستنوشته ارشميدس را كشف كرد. اين دانشمند با بررسي يكي از قديمي ترين دستنوشته هايي كه راهبان مذهبي در چند صد سال پيش نوشته بودند، معماي به جامانده از ارشميدس را حل كرد. با اين كشف پنجره اي نو به يكي ديگر از آثار نابغه بزرگ گشوده شد. نابغه اي كه وقتي روش زيركانه اي براي تعيين خالص بودن طلاي تاج پادشاه پيدا كرد، ناگهان فرياد زد: «يافتم». كرد، ناگهان فرياد زد: «يافتم». ادامه مطلب ... ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا همراه هم پیش رویم .
ماشین حساب موبایل هم میشه . اول شماره ۷ رقمی تلفن خود را در نظر بگیرید (تهرانی ها اون رقم تکراری اول را حساب نکنند...شماره را 7رقمی فرض کنید). حالا ۳ رقم اول تلفن خود را وارد ماشین حساب کنید. یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ هست ۱۲۳ را وارد ماشین حساب کنید. حالا این ۳ رقم را در ۸۰ ضرب کرده و حاصل را با ۱ جمع کنید. عدد بدست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید. حالا ۴ رقم پایانی تلفن خود را با عدد حاصل جمع کنید. یک بار دیگر ۴ رقم پایانی تلفن خود را با آن جمع کنید. عدد ۲۵۰ را از حاصل بدست آمده کم کنید. حالا این عدد را تقسیم بر ۲ کنید. حاصل آشناست نه ؟ این تلفن شما است بدون اینکه به ماشین حساب در ظاهر آن را داده باشید ! اما در طول همین اعمال شما خودتان تلفن را به ماشین حساب داده بودید رابطه عدد پی با شعر جواب ادامه مطلب ادامه مطلب ...
بزرگترین اسکناس تاریخ را که اندازهاش به یک برگه سند قضایی میرسد، دولت فیلیپین در ۱۹۹۸ با ارزش ۱۰۰هزار پزو چاپ کرده است. این اسکناس به مناسبت صدمین سالگرد استقلال فیلیپین از حاکمیت اسپانیاییها چاپ شده بود و تنها در اختیار مجموعهداران قرار میگرفت. ارزش فروش هر برگه آن ۱۸۰هزار پزو، معادل ۳,۷۰۰دلار بود. گرانترین اسکناس تاریخ ادامه مطلب ... تو انتهای مسیرم من خودمم بی قرارم بی قرار می خواهم تنها بمانم می خواهم در کنجه اتاق خویش سفر کنم به آن شب ، به ستاره ای که در شب سیاه ظلمت رسوایم کرد؛ حالا می خواهم به سادگیم اقرار کنم بسه دیگه چرا زبان خاموش مرا کسی نمی یابد؟ می خواهم که به آن پرنده ای که اوجش جایست در غروب خورشید ، خودم ، سفر کنم . . . باز هم می اندیشم اوج یک صدای بی قرار آری صدای باران بود کاش اینگونه سهمگین نبود آن تمنا یک خواهش پر صلابت . . . آرانوس 0803 داغونم من از صدایم در ترسم که چگونه سکوتم این بار یاری ام نکرد باری دیگر خشم به صدا در آمد سرشارم از درد ، بی زارم ، در فرارم ، . . . ، اما ، به کجااااااا ؟ آنجا که صدا به صدا می رسد و من به حقم؛ چگونه است ؟!!!! حقیقت به زیر سؤال می رود ؟ صحنه زشت واقعیت آخرین مطالب نويسندگان پيوندها تبادل لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|