حقیقت گمار شاخهای است از طایفهٔ بزرگ بابادی باب بختیاری میباشد، که خود از چهار تیره تشکیل شده است که عبارتند از :
این طایفه دارای جمعیتی تقریباً بالغ بر ۵۳۰۰ نفر میباشد که نود درصد از آنها در شهرستانها و مابقی در منطقه شلا قسمتی از شیمبار زندگی میکنند. افراد باقیمانده در شـَـلا، از طریق دامداری و کشاورزی زندگی خود را تامین میکنند. عمده کشاورزی آنان گندم، جو و برنج میباشد و زمین حاصلخیز و پربرکت دارند. ایل بختیاری به دو شاخه بزرگ هفت لنگ وچهار لنگ تقسیم میشود . هرچند که این دو شاخه ایل بختیاری از نظر فرهنگی تفاوت چندان زیادی ندارند . اما جدایی محل سکونت ومسیر کوچ باعث ایجاد تفاوت نه چندان زیادی در گویش ولهجه این دو شدهاست . هفت لنگها بیشتر در چهار محال بختیاری وشمال خوزستان زندگی میکنند . که جمعیت انها نسبت به چهار لنگها که در لرستان ، شمال خوزستان وجنوب غرب اصفهان هستند بیشتر است .
شاخه : زبانهای ایرانی غربی شمال غربی : باستان: مادی میانه: زبان پارتی (پهلوی اشکانی) نو: آذری · گیلکی · مازندرانی · تالشی · کردی کرمانجی · کردی سورانی · زاز- گورانی · سمنانی · زبانهای ایران مرکزی · بلوچی† · سیوندی جنوب غربی : باستان: پارسی باستان میانه: پارسی میانه (پهلوی) نو: فارسی · لری · بختیاری · بشاکردی · کمزاری · تاتی اران شاخه : زبانهای ایرانی شرقی شمال شرقی: باستان: اوستایی† میانه: سغدی · خوارزمی · بلخی · سکایی غربی · آلانی · سرمتی جنوب شرقی : نو: پراچی · اورمُری
حضور بختیاریها
اگر سنگ نبشته یافت شده از عقیلی نزدیک شوشتر درست باشد که دکتر گیرشمن آنرا ترحمه کرده : از قول آنتاشکال چنین مینویسد"من آنتاشکال فرمانروای سرزمینهای آنزان آنشان وکوههای بختیاری هستم"آنتاشکال که یکی از پادشاهان ایلام بوده دوران فرمانروائیش مورد تائید باستان شناسان قرارگرفته از جمله در کتاب ایلام نوشته دکترعزت اله نگهبان باستان شناس ایرانی که در هفت تپه به کاوش پرداخته به روشنی سلسله پادشاهان ایلام را یادآوری کرده است اما سخن بر سر واژه بختیاری است اگر چنین باشد که به این روشنی نام بختیاری در سنگ نوشته ذکر شده باشد طبیعی است که دیگر ما بدنبال حلقه مفقوده
نخواهیم بود و یقین خواهیم داشت که نسل بختیاریها در سلسله پادشاهان ایلام میچرخدو آنان نیز مهاجرتشان از آنسوی دریای خزر روشن است ، و آریائی بودنشان نیز جامی افتدوطی تحقیقات بعمل آمده نشان میدهد که کهن ترین طایفه ای که در بختیاری میتوان روی آن پافشرد آسترکی و بابادی است وقدمت آسترکی بدوران آشتروک ناحونته میرسداگر آشتروک را یاء نسبت به آن داده باشند میشود آشتروکی واز آنجا که در گویش بختیاری همواره ش به س تبدیل میشود قطعی است که آستروکی بازمانده دوران ایلام میباشد که دربخش طایفه ها ووجه تسمیه آسترکی همین نظریه قید شده باشد.
هنگامی که کورش منطقه را ازمادها تحویل میگیرد در این منطقه ظاهر میشود و آئین زرتشت را مبنای پرستش ایزد قرار میدهد واین آئین تا قرن سوم هجری ادامه داشته که درآتشکده های آنزمان را درحال اشتعال دیده اند بخوبی روشن است ،واز این دوره به بعد دوره سوم دگرگونی گویش بختیای بر اساس اوستا دستخوش حوادث میشود، سخن بر سرگویش بخیترای بر بنیاد واژه های اوستائی بود. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شده که سه گونه عنصر،گویش بختیاری را تشکیل میدهد اول ریشه اوستائی ،دوم پارسی باستان و سوم فارسی دری ،
1- درریشه اوستائی که ما گویش بختیاری رو بر بنیاد واژه های اوستائی قرار داده ایم وتنها واژه هائی را برگزیدیم که درگویش بخیتاری عینا" مورد استفاده قراردارد.ولذا واژه هائی که ریشه بختیاری دارد که احیانا" با کمی تغییر جاری است ودربعضی از واژه ها هیچوگونه تغییری صورت نگرفته آورده ایم مثلا" چند مورد زیر را مثال میزنیم:
· هوشک : همان هوشک است که معنی خشک را میدهد hoshk
· هرد : همان خرد است که معنی خورد رامیدهد hard
· خوت : همان خوت است که معنی خودت رامیدهد khot
· همث : همان همس است که معنی همه اش را میدهد hamas
با این ترتیب می بینیم که در قلمرو گویش جای پای هیچ اختلاط و امتزاجی دیده نمیشود وآنهم به سبب کوهستانی بودن منطقه وراه نیافتن مهاجمین بیگانه در آن است . مضارع اخباری: شناسه + بن مضارع + -e مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است: میخورم: اِخورُم (exorom) میخوری: اِخوری (exori) میخورد: اِخوره (exore) میخوریم: اِخوریم (exorim) میخورید: اِخورین (exorin) میخورند: اِخور ِن (exoren) مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی) ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e مثل: اِخَردُم (exardom) میخوردم ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق خوردهام: خَردُمِه (xardome) خوردهای: خَردیه (xardiye) خورده است: خَردِه (xarde) خوردهایم: خَردیمِه (xardime) خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene) ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده میشود. مثلاً : خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden) آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود نفی مضارع اخباری: نمیخورم: نیخورُم (nixorom) نمیگویم: نیگُم (nigom) ضمایر شخصی منفصل: مو (mo) ... من تو (to) ... تو هو (Ho) ... او/آن ایما (imA) ... ما ایسا (isA) ... شما هونو/اونو (ono/hono) ... آنها - ضمایر ملکی متصل: اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من) اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun میگیرد. مثل : دام (dAm) مادرم داسون (dasun) مادرشان ضمایر اشاره: یو (yo)هه (he) این هو (ho) آن یونو (yono) اینها هونو (hono) آنها در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. شاید آنها بازماندگان پهلوی باشند. ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود . هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مثل nّon (یعنی نان) گویش بختیاری به چهار نوع گویش تقسیم نمود :
صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |