حقیقت ادعای آنچنانی با اين همه ناداني مردی از اهل مصر خوشه انگوری نزد فرعون آورد و از وی خواهش کرد آن خوشه را به «مرواريد غلتان» تبديل نمايد. فرعون خوشه انگور را گرفت و به درون خانه آمد. در اين انديشه بود که چگونه خوشه انگور را می توان به جواهر تبديل کرد؟ در اين ميان شيطان به درب خانه وی آمد و در را کوبيد. فرعون صدا زد کيست؟ شيطان گفت خاک بر سر خدايی که نمی داند در پشت درب چه کسی است،y:15 پس از باز شدن درب خانه شيطان وارد شد و خوشه انگور را از فرعون گرفت. اسمی از اسماء الهی را بر آن خواند و خوشه انگور جواهر گرديد، سپس گفت ای فرعون انصاف داشته باش، من با اين فضل و کمال شايسته بندگی خدا نشدم ولی تو با اين همه جهل و نادانی ادعای خدايی می کنی؟! فرعون از شيطان پرسيد چرا آدم را سجده نکردی تا از درگاه قرب خدا رانده شدی؟ شيطان گفت چون می دانستم از صلب او عنصر پليدی مانند تو به وجود می آيد نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب نويسندگان پيوندها تبادل لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|