حقیقت ریاضیات حاکم علوم است ونظریه اعداد ملکه ریاضیات (گاوس)
در هر چیز از جمله یك نظریه ریاضی زیبایی را میتوان درك كرد اما نمی توان توضیح داد. سپس کرونکر آمد و این سخن به یاد ماندنی را باب کرد : خدا عدد های طبیعی را آفرید ، ما بقی کار انسان است
به نظر میرسد معمار بزرگ جهان ریاضیدان است.
دقت کنید وببینید آیا چون طبیعت هماهنگید؟آیا تمام جنبه های زندگی را هماهنگ به پیش می برید.
متنوع بودن را از طبیعت الهام بگیرید. جاری شوید و حرکت دهید.انرژی جسمیتان را ذهن خلاقتان را سرمایه تان را دانشتان را ووقتتان را.
1- قسمتی از وقت آزادتان را به مطالعه درباره جنس مخالفتان بگذارید تا به نکات جالبی در مورد نوع تفکر و رفتار آنان دست یابید. ادامه مطلب ... طالع بینی انسانها و شناخت خصیت آنها از روی حرف اول اسم آنان !!! توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف "گ.پ.چ.ژ"باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید . مثال : (ژچ گ)=ج (پ)=ب
ادامه مطلب ... اگر بتوانیم شخصیت افراد را پیش از داشتن رابطه با آنها بشناسیم و یا حداقل در مورد چگونگی رفتار و اخلاق آنها حدس هایی بزنیم بدون شک این شناخت تاثیرات زیادی در رابطه ما داشته ... ادامه مطلب ... پسرها:
۱- با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک. ۲- . . . دخترها:
۱- با ماشين ميرن دم بانک. ۲- در آينه آرايششون رو چک ميکنن. ۳- . . . . ادامه مطلب رجوع کنید.
ادامه مطلب ... آن چیست که رنگش سبز است اما وقتی آب ببیند قرمز رنگ میشود...
این مطلب را تا آخر بخوانید و به اتفاقی که می افته کمی فکر کنید (30 ثانیه بیشتر وقت نمی گیرد) ادامه مطلب ... دور از جون دانش ، زگهواره تا گور تراول بجوی.
ادامه مطلب ... نام های ايرانی هر کدام معنی و مفهوم خاصی دارند با شناختن معانی و آشنايی با اسامی اصيل ايرانی به فرهنگ پارسی نزديک می شويم و فرهنگ ايرانی جاودانه می ماند. ادامه مطلب ... فراخوان خدای را / آن کریم بزرگوار را / همان آفریدگار که هیچ را با پوچ ادغام کرد / تا که آغازی نوین باشد ، زمین / آن کس که آسمان را از پرده ی چرک تاب زدود / . . . و اما ما همانانیم که بی خبران آن منظره بودیم صحنه جنایت فقیری دریغ از تیکه ای نان و من عاجز از دو نیم کردن آن همین نبود عشق است و بس و ما همان رهگذران دل سنگی از کوچه ی دلتنگ فقیری و ما حتی دریغ از یک درنگ . . .
و اگر هستی، كسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت كوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از كسی نیابی. آرزومندم كه اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی كنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار كه دست كم یكی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم كه دشمن نیز داشته باشی، نه كم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، كه دست كم یكی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا كه زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن كافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد. همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با كسانی كه اشتباهات كوچك میكنند چون این كارِ ساده ای است، بلكه با كسانی كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میكنند و با كاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی. و امیدوام اگر جوان كه هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا كه هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند. امیدوارم حیوانی را نوازش كنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یك سَهره گوش كنی وقتی كه آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا كه به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان. هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یك درخت وجود دارد.. بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینكه سالی یك بار پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینكه روشن كنی كدامتان اربابِ دیگری است! و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی كه اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید. اگر همه ی اینها كه گفتم فراهم شد
(t=1 2=e 3=a 4=o 5=i 6=b 7=h 8=r 9=n (14627138595) گنجشك به خدا گفت: لانه كوچكي داشتم آرامگاه خستگيم،سرپناه بي كسيم بود، طوفان تو آن را از من گرفت. كجاي دنياي تو را گرفته بودم؟؟؟ خدا گفت: ماري در راه لانه ات بود،تو خواب بودي باد را گفتم لانه ات را واژگون كند آنگاه تو از كمين مار پر گشودي!!! چه بسيار بلاها كه از توبه واسطه محبتم دور كردم و تو ندانسته به دشمنيم برخاستي.
از بهشت كه بيرون آمد تنها دارايي اش يك سيب بود از بهشت كه بيرون آمد
تنها دارايي اش يك سيب بود سيبي كه به وسوسه آنرا چيده بود و
مكافات اين وسوسه هبوط بود فرشته ها گفتند:
تو بي بهشت مي ميري،زمين جاي تو نيست،زمين همه ظلم است و فساد و انسان گفت:
اما من به خودم ظلم كرده ام،زمين تاوان من است.اگر خدا چنين مي خواهدپس زمين از بهشت بهتر است خدا گفت:
برو بدان جاده اي كه تو را دوباره به بهشت مي رساند،از زمين مي گذرد،
زميني آكنده از خير و شر، از حق و از باطل،از خطا واز صواب و اگر خير و حق و صواب پيروز شود تو بر ميگردي وگرنه...
و فرشته ها همه گريستند اما انسان نرفت،انسان نمي توانست برود،بر درگاه بشت
وا مانده بود،مي ترسيد و مردد بود و آن وقت خدا چيزي به او داد كه هستي را مبهوت
كرد
و كائنات را به غبطه واداشت انسان دستهايش را گشود و خدا به او اختيار داد خدا گفت:حال انتخاب كن.
زيرا كه تو براي انتخاب كردن آفريده شده اي.
برو و بهترين را برگزين كه بهشت پاداش به گزيدن توست عقل و دل و هزاران پيامبر نيز با تو خواهند امد تا تو بهترين را بر گزيني.
و آنگاه انسان زمين را انتخاب كرد.رنج، نبرد و صبوري را و اين آغاز انسان بود
دوستان پاک ، چوبهای خیسی هستند که با آتش زندگی ، نه می سوزند و نه خاکستر می شوند
روزی جناب میرعلی شاه،مولانا بنائی را طلبید.چون مولانا بنائی از دور پیدا شد، میرعلی نوعی نگاه کردن گرفت که گویا او را نمی شناخته.چون نزدیک رسید، میرعلی گفت: ((بنائی،تو بودی؟! چون از دور پیدا شدی،من خیال کردم که الاغی است می آید.)) بنائی گفت: ((من هم از دور شما را که دیدم،خیال کردم که آدمی آنجا نشسته است))!!
سالي به مهرباني ميترا ، به نيكي زرتشت ، به اقتدار كورش و استمرار خورشيد داشته باشيد، نوروز مبارك . سیصد گل سرخ یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم در محفل عاشقان خوشا رقصیدن دامن ز بساط عافیت برچیدن در"دست سر بریده خود بردن در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن سیصد گل سرخ یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم هرجا که نگاه می کنم خونین است از خون پرنده ای گلی رنگین است در ماتم گل پرنده می موید و گل از داغ دل پرنده داغ آجین است فانوس هزار شعله اما در باد میسوزد و سر خوش است و چین وا چین است یعنی که به اشک و موی خود گم نکنید از عشق هر آنچه میرسد شیرین است سیصد گل سرخ یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم در آتش و خون پرنده پر خواهد زد بر بام بلند خانه پر خواهد زد امشب که دوباره ماه بالا آمد می آید و بار پشت در خواهد زد یک ساقه سبز در دلم خواهد کاشت مهتاب بر آن شبنم تر خواهد زد صد جنگل صبح در هوا میشکفد خورشید به شاخه ها شرر خواهد زد سیصد گل سرخ یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا و بدان که روزی آنقدر شرمنده می شود
که به جای پاسخ به لبخندهایت با تمام سازهایت می رقصد باور کن.
اگردرصحنه زندگى به ناگاه يکى از سيم هاى سازت پاره شد ، آهنگ زندگى را چنان بنواز وادامه بده که کسى نداند برتو چه گذشته است. آخرین مطالب نويسندگان پيوندها تبادل لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|